سلام خدمت شما عزیزان یک آموزش گذاشتم برای کسانی که تازه شروع
به چت کرده اند و از اصطلاحات اشنایی ندارند امیدوارم مفید باشه اگر کم و کسری بود
در نظرات بگید حتماً درست میشود با تشکر.
سلام خدمت شما عزیزان یک آموزش گذاشتم برای کسانی که تازه شروع
به چت کرده اند و از اصطلاحات اشنایی ندارند امیدوارم مفید باشه اگر کم و کسری بود
در نظرات بگید حتماً درست میشود با تشکر.
این یه پست متفاوته ,,,,,,,,,,,,,,
هنر - قران - ورزش - ورزش
.
.
.
.
.
.
.
.
جواب کوبنده ی ما وقتی مامانمون میگفت:بچه مگه تو درس نداری؟ :))
یادش بخیر!
کجایی جوانی؟ :)
ﮔﻮﺷﯿﻤﻮ ﺗﻮ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﺟﺎ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺍﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ
ﺑﻬﺶ ﻣﯿﮕﻢ :
ﻣﻦ : ﮔﻮﺷﯿﻢ ﺗﻮﻣﺎﺷﯿﻨﺖ ﺟﺎ ﻣﻮﻧﺪﻩ
ﺑﺎﺑﺎﻡ : ﻣﯿﺪﻭﻧﻢ
ﻣﻦ : ﺯﻧﮓ ﺧﻮﺭﺩﺟﻮﺍﺏ ﻧﺪﯾﺎﺍﺍﺍ
ﺑﺎﺑﺎﻡ : ﺁﺧﻪ ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﺑﯿﮑﺎﺭﻡ ﺟﻮﺍﺏ ﺯﻧﮓ ﮔﻮﺷﯽ ﺗﻮﺭﻭﺑﺪﻡ
ﻣﻦ : ﺧﺐ ﺣﺎﻻ ﭼﺮﺍﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﻣﯿﺸﯽ ،ﮐﺴﯽ ﺯﻧﮓ ﻧﺰﺩ ؟؟
ﺑﺎﺑﺎﻡ : ﻧﻪ ﻓﻘﻂ ﻧﺎﺯﯼ ﺍﺱ ﺩﺍﺩ ﮔﻔﺖ ﻏﺮﻭﺏ ﻣﯿﺎﺩ ﺩﻧﺒﺎﻟﺖ
ﺑﺮﯾﻦ
ﺑﯿﺮﻭﻥ ﮔﻔﺘﻢ ﻭﻗﺖ ﻧﺪﺍﺭﯼ ﺳﺮﺕ ﺷﻠﻮﻏﻪ
...
ﻣﻦ
ﻭﺍﺳﻪ ﭼﯽ ﺍﯾﻨﻮﮔﻔﺘﯽ ؟
ﺑﺎﺑﺎﻡ : ﭼﻮﻥ ﻗﺒﻠﺶ ﺑﻪ ﻧﺴﺘﺮﻥ ﻗﻮﻝ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﺮﯾﻦ ﺧﺮﯾﺪ
=)))
اینقدر فیسبوک رو ملت تاثیر گذاشته
که بچه داداشم اومده کارنامهشو به باباش نشون میده میگه اکه نکته شو گرفتی بکوب چَکو :) )
زنه شوهرش رو واسه نماز صبح بیدار کرد!
شوهره گفت: ول کن بعدا قضاش رو میخونم!
زنه گفت: ولی شرع گفته باید سر وقت بخونی
مرده گفت: ولی شرع گفته ۴ تا زن هم میتونم بگیرما
زنه گفت بخواب عزیزم خدا خیلی بخشندست :))
ای خدا چی میشد یه دونه از این شلوارا داشتیم ^^
خدایا عاخه چرا من ؟؟؟؟؟؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
ادامه مطلب !
برای مشاهده تصویر در اندازه واقعی اینجا کلیک کنید
ﺍﻭﻟﻴﻦ ﻛﺎﺭﻯ ﻛﻪ ﺗﻮ ﺑﭽﮕﻰ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺧﻮﺩﻡ ﻳﺎﺩ ﺑﮕﻴﺮﻡ ﻧﺎﺧﻦ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺑﻮﺩ
.
.
.
.
.
ﭼﻮﻥ ﻣﺎمانم ﻫﻤﻴﺸﻪ ﺑﻨﺪ ﺍﻭﻝ ﺍﻧﮕﺸﺘﻢ ﺟﺰﺀ ﻧﺎﺧﻦ ﺣﺴﺎﺏ ﻣﻰ ﻛﺮﺩ
برای مشاهده تصویر در اندازه واقعی اینجا کلیک کنید
برای مشاهده تصویر در اندازه واقعی اینجا کلیک کنید .
دختره استاتوس گذاشته: خلقت پسرا اصلاً شوخیه جالبی نبود...!
پسره اومده کامنت گذاشته: ولی خـلـقـت دخـتـرا خیلی باحال بود،
مردیم از خنده =))))
گوش...
تو بیمارستان نشسته بودم یه بچه اومد گفت شما میدونید گوش رو چجوری شست و شو میدن
؟ گفتم کاری نداره که ، گوش رو میبُرن یه نیم ساعت میذارنش تو وایتکس تمیز میشه !
دیدم رنگش عوض شد ، اشک تو چشاش حلقه زد ؛ میخواست گریه کنه ، ترسیدم
باباش بیاد
فوری از اونجا دور شدم …
.
.
.
البته نه اینکه فک کنید من روانیَما ! نـــه ، من فقط مریضم … واسه همین رفته بودم
بیمارستان !!!
من یه بار تو اینترنت داشتم میگشتم بابام اومد پشت سرم
مجبور شدم کل Help ویندوز رو بخونم،
این ویندوز اگه بدونید چه قابلیت هایی که نداره
فکر کنم هممون اینا رو میشناسیم که تو بچگی مارو اسکل کرده بودند
واسه قبولی دانشگاه من:بابام گوسفند و گاو و شتر از هرکدوم یدونه نذر کردمامانم یه
سفره حضرت ابوالفضل نذر کرد
آبجیم ۶تا النگو نذر کرد
مامان بزرگم ۱/۰۰۰/۰۰۰ تومن نذر کرد
و…..
هیچ دیگه دیدم دانشگاه قبول بشم کل خانواده برشکست میشیم وضربه شدید
اقتصادی میخوریم نرفتم کنکور بدم:|
من همچین بچه ایم!